ببخش اگه غریبم برای برق چشمات
ببخش اگه نخندید چشمای من به لبهات
آخه واسه خندیدنم یه لحظه وقت ندارم
باید برم دیرم شده، بد شده روزگارم
اینجا برای خنده هم یارانه میدن بمون
سهم منو ازم زدن دیگه شدم یه نیمه جون
برای خنده دیر شده میخوام رفیق غم شم
هر جا که من میرم میادهمراه خوب و مردم
تو هم کمی حوصله کن غم پشت در نشسته
مستی که از سرت بره غم جای اون نشسته
پنجشنبه 19 مردادماه سال 1391 ساعت 19:39
خیلی قشنگ بود!!!
ممنون