شماره جهان من...

مسیحای من شو، شریفه نفس هات

شماره جهان من...

مسیحای من شو، شریفه نفس هات

من و یلدا دو همزاد سکوتیم

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

نفس تنگ است

 
 
 
باز هم بیداری شبهای سرد
جای تن گرم است و دل سرشار درد
آتشی از کوی دلداری جهید
خانه ی چوبین دل ویرانه کرد   
.
شورشی گویای ادراکی قریب
حُرم احساسی دوگانه، بی رقیب
خشم و شهوت مرزها را در ربود
دل ز "نا فرجام" پُر، تن بی شکیب   
.
یوسفی متروک در چاه هوس
غرقه ی دریای غمها بی نفس
اینچنین محشر ندیدستی دلم
غرقه و سوزان و ویران از جَرس
 
ی.ب 
1391/09/27 
قریب: نزدیک 
حُرم: حرارت

همین نزدیکی هم دوره

 

منم دلتنگ حرفاتم
منم حال دلم خونه
عجیبه هر چی میگردم
گمت کردم تو این خونه 


دلم قرصه همین جایی
فقط دلگیر و دلتنگی
چه بیزارم از اون پستو
همیشه عشق، پنهونه 


04/09/1391

بذار بمونم

 

 

منو نفرین نکن، آغوش امنم 

منو حاشا نکن، تنپوش شبنم 

 

خود کوهم اگه تکیه ات به من باشه 

ببین میمیرم اینجا بی تو نم نم 

 

ی ب 

1391/08/27