-
تولدت مبارک
پنجشنبه 19 دیماه سال 1392 12:34
-
مثنوی دوازده
دوشنبه 3 تیرماه سال 1392 14:26
با توام ای دادگستر! با که ای؟ تا کجا وهم ثمر از ترکه ای؟ تا خیالت را به شوق آغشته اند ریسمان اهل فکرت رشته اند حسرت این زجر هجران تا به کی؟ هی کن آن اسب خوش فرخنده پی گر توانت نیست این شهرآوری بازکن آن تاج عدل و سروری بس خلایق غرق در شوق گناه چون تویی شافع در آن پایان راه ای دو صد نفرین برآن وهم شفیع کو ببخشاید پی فعل...
-
دروغ بگو
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 01:35
دروغکی بهم بگو دلت برام تنگ شده بود دروغکی بگو که باز دنیا چه بیرنگ شده بود دروغکی برام بخند وقتی دلم بهت خوشه میدونی آخه حرف راست غرورو توو من میکشه دروغکی بگو که تو عاشقمی راست راسکی میمیرم از طرز نگات، اون خنده های الکی به پای هر دروغ تو دنیا رو آتیش میزنم حواسمو پرت کن از این کابوس بی تو بودنم شهرو به هم ریختی که...
-
حدیث دود
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 01:25
شبیه آتش قلیان عیش شاهنشاه همیشه کام تو را بود و سهم من غم و آه مرا بس اینکه کنار لبت نشستم و باز جدا شدم ز پس کام تو به صد اکراه دوباره بازنشانم به کنج شکّر لب که دود شد همه عمرم ز سوز این الحاح به گاه بوسه ی آخر کمی تامّل کن به اوج میرود این دود سینه هر بیگاه تو شاهی ار چه به ظلمت نمی نهی نظری به راه ابلق چشمت کنون...
-
بفرما حرف بد
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1392 19:26
-
بخواب دردت به جونم
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 00:27
-
تدبیر نیست
شنبه 21 اردیبهشتماه سال 1392 00:04
تموم دیشبو انگار توو آغوش تو خوابیدم کنارم جات خالی بود تو رو من خواب میدیدم شبیه اولین بوسه پر از تشویش حال تو پر از اصرار بوسیدن حریص لحظه ها بودم خدا نزدیک بود و من چه مست از جام چشم تو گناه آلوده بود اما تو رو صد بار بوسیدم عجب رویای شیرینی عجب احساس عریانی نمیدونی چه دلتنگم نمیدونی چه فرسودم چه بد تقسیم شد عشقت...
-
اراده کن
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 23:57
منو خدا برای تو دوتا ندیدنی شدیم منو خدا به یادتیم هرجا که باشی با توایم منو خدا شبا همش از خوبیات حرف میزنیم وقتی سحر میشه برات هزارتا غنچه میکنیم یه غنچه از سلامتی برای نازنین تنت یه غنچه از وجودمون برای خنده رو لبت یه دسته رازقی واسه مستی عشق ناب تو یه دشت شب بو واسه ی بستر ناز خواب تو منو خدا برای تو شبیه یک ترانه...
-
وقت رفتنه دوباره
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 23:50
چشمای نازتو وا کن بی چشات دنیا چه تاره دل بی دل شده ی من هوس نگاتو داره چشم تو چشمه ی آب واسه ی کویر چشمام غرق تاریکیه شبها بی چشات ماه و ستاره توی چشمای نجیبت دیگه جائی واسه من نیست بی چشات حتی خدا هم حال دنیا رو نداره وقت رفته دوباره ... ی ب
-
منو کشت
جمعه 20 اردیبهشتماه سال 1392 23:44
عشقت منو کشت زیبا کجائی فریاد از این جور داد از جدائی عشقت منو کشت محتاج غم نیست خون دل من پای تو کم نیست من از تو شادم ای عشق زیبا مست از حضورت دل ناشکیبا دل ناشکیبا از قهر و لبخند از تلخی زهر هراه یک قند بی روح خنجر بردارش از پشت چشماتو وا کن عشقت منو کشت ی ب
-
پسرک بوسه ی من همراهت
دوشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1392 18:36
دل نه غمگین و نه شاد است آری بخت خوابیده و از چشم خدا پنهان است روز،شب فکر، تهی طاقت، طاق عشق بر حال دلم گریان است چشم شوریده پر از باران است من بیدل شده ی گول و خراب از سر مست هاج و واج از گذر حادثه ها وه که اقبال من از روز ازل حیران است روی بر قبله ی یک چشم پر از حسرت و آه آه از این حسرت بی حاصل، آه شرم آجین دلی...
-
...
یکشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1392 14:49
وقتی نفس کشیدم برای اولین بار عطر تو مونسم شد خدامو دیدم انگار رنگت پریده بود و شماره بود نفسهات تو می سرودی و من مست شراب حرفات من گنگ بودم و تو بیتاب گفتن من من راه رفتم و تو مشغول حمد گفتن قد می کشیدمو تو پژمرده می شدی. آه حقا که جانی از تو می رفت هر سحرگاه وقت دعای صبحت خوبه که با تو باشم غرق دعای من شو حتی اگه...
-
دو دنیا
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 23:36
تو دنیای من اسم تو رمز عشقه کمی هم به یادم بیفتی همین مرز عشقه تو دنیای تو عشق یعنی رسیدن تو دنیای من بودنت عین عشقه تو دنیای من لحظه ها بی تو پوچن کمی خاطره ابر بارون عشقه همه هستی من تویی نازنینم چه سخته بدونی که این راز عشقه تو دنیای ما لمس یک بوسه جرمه پر از گزمه ی شب واسه دار عشقه همونجا که هستی بمون و حذر کن که...
-
روزه ی سکوت
پنجشنبه 15 فروردینماه سال 1392 18:48
نمیدونم دلتنگمی یا تشنه ی خونم؟ هرچی که باشی عشقمی دردت به جونم فدای اون رنگ چشای مهربونت شم خمار یک خنده ی شیرین تو میمونم لحن صدای دلنشینت توی هر لحظم بی هوا و بی اراده سر میگردونم سرمیگردونم ببینم که صدام کردی ولی باز جای تو خالی، من پریشونم روزه ی سکوتتو بشکن خدا هم رفت منو بی عشق تو این دنیا نمیبینه بی تو انگاری...
-
رفتگر
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1392 19:26
صدای خش خش جاروی تو شب رو به هم میریزه جارو کن پر از گرد و غباره شهر پر نیرنگ پر آشوب جارو کن همیشه روزهای شهر من تصویر یک شیطان بی رنگ خطاکاره به جای خاک و خاشاکش کمی همت کن و شیطان رو جارو کن خدایا دستتو پائین بیار امشب ببین این کوچه ها سردن یه چوب عاشقی بردار و با بال فرشته سردی دلها رو جارو کن خدایا این زمین غمناک...
-
پیامک و عاشقا
یکشنبه 11 فروردینماه سال 1392 19:12
وعده ی دیدارمون روز قیامت میدونم با تو دوزخ هم بهشته همون بهتر که عاشقها بمیرن نبینن آخر دنیا چه زشته بذار توو این زمین غم گرفته تا روز آخرم با هم نباشیم بذار وقتی قیامت شد ببینم میشه کاری کنن از هم جداشیم! آخه حیفه خدا با این بزرگی به فکر مشورت با عاشقا نیست یه روز این عالمو بسپاره دستم ببینه عشق کمتر از خدا نیست...
-
زمین بی عشق خوشبخته
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1392 19:42
بهت گفتم که عشق آسونه اما عاشقی سخته تو گفتی عاشقم کن آدمی بی عشق بدبخته برات از عشق میگفتم تو قلبت از صدا افتاد منو تنها رها کردی قیامت در زمین رخ داد شکایت های بغض آلود نوازش های خواب آلود چه بغض آلوده میخوابم دراین تقدیر خون آلود تحمل میکنم زیبا همیشه عشق غمگینه قضای آسمون مرگه سزای عاشقا اینه "عجب صبری خدا...
-
مث تو
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1392 19:40
همیشه یک نفر اینجا به یادت غرق بارونه واسه دلواپسیت دیره داره میپوسه این خونه همیشه حال من درگیره با بیرحمی عشقت پر از زنجیر احساسه مث قلبم که داغونه مث آغوش تو لرزونه از تردید بیداری مث چشمای تو مسته مث موهات پریشونه چرا لبخند تو با چشم من تلخه همیشه آخرش چشمای من خونه همیشه بی تو درگیر یه جنگ تن به تن بودن مث کابوس...
-
یکی با دلبرم مسته
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1392 19:37
منو سرمست دیدارت کن ای رویای شیرینم منو مهمون لبخندت کن ای محبوب دلخسته تو میخندی و انگاری تموم شهر میخنده سکوتت معنی فریاد ص د بغض فروبسته نگاهت منتظر در کوچه های بی عبور من چه دلگیره بفهمی آخر این کوچه بنبسته تموم عمر سهم ما همین یک بوسه از دوره خدای عشقمون کوره چقدر این آسمون پسته چه شهرآشوبه حال من برای مرد این...
-
یک ساعت و یک دقیقه با...
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1392 19:34
یک ساعت و یک دقیقه با تو یعنی همه عمر با تو بودم یعنی که تو عاشقی نگو نه فریاد سکوتت رو سرودم وقتی تو لبخند میزنی شب بی ماه و ستاره نوربارونه وقتی که تو گریه میکنی روز خورشیدو با اشکات میسوزونه ی ب ۲۸اسفند۹۱
-
فرشته
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1392 19:31
تو با یه دنیا نوری من و یه بخت تیره حسرت نخور فرشته اینجا همش کویره اشک چشامو بردی این دردا گفتنی نیست از لحظه ای که رفتی هیچ کجا موندنی نیست بغض از تو گریه از من من و یه دنیا حق حق تو با یه حس بهتر من و یه آینه ی دق حسرت نخور فرشته من توو خودم اسیرم از نور و گندم و سیب زمین شده نصیبم حسرت نخور فرشته اینجا پر از عذابه...
-
آتش اینجاست نه در دوزخ
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1392 19:28
صبحی که از پس پلک تو حادث است خوشتر ز جنت پرطمطراق دوست دوزخ کمین شراره ی بی رونق خداست در پیش سوزش دل ما از فراق دوست شاه است و سخت وصال است و نرم دل مست است و ناز میفروشد و دلها به دست دوست زنجیر زلف دو تابش به دست من دستی که اختیار حریمش به دست دوست پیداست حال من از روی زرد و نیست اقبال صحبت و دیدار روی دوست سر را...
-
یه نفس
یکشنبه 4 فروردینماه سال 1392 19:25
یه نفس کم دارم یه نفس تا لب عشق یه صدا مونده برام واسه سر دادن عشق گل بیتا برگرد وقت استغفاره هم نفس باش و بمون گل کنار خاره بیقرارم امشب واسه ی بوی تنت واسه چشمات اشکم یه نفس مونده بهت نفس آخر من میدونم لرزونی آخرین حرف اینه: با دلم میمونی؟ ی ب اسفند۹۱
-
رهایم نکن
جمعه 18 اسفندماه سال 1391 15:05
رهایم می کنی در اوج عجب لبخند جان سوزی زمین و آسمونم رو به یک تلخنده میدوزی نگاهم ملتمس اما دلت هم سنگ یک کوهه نمیدونی. نمیبینی دلم بن بست اندوهه حواسم پرت چشماته نگاتو بر نمیداری همه هستیمو سوزوندم هنوز از من طلبکاری فدای اولین بوسه اگه بیتاب لبهاتم کمی با من مدارا کن که من محتاج دستاتم سکوتت سرد و مشکوکه هوا دلگیر و...
-
من و حال عجیبم
سهشنبه 17 بهمنماه سال 1391 19:01
بیشین با هم حرف بزنیم تموم شه دعوا و گله میخوام بدونی دلبرک اونی که سوزوندی دله میخوام واست ساده بگم جوری که ملتفت بشی دستت بیاد که حرف ما هم ساده و هم مشکله درسته آسمون ما ستاره و ماه نداره درسته صد تا کاردمون بی دسته و ولمطله اما سوزوندن دلی که خاطرت واسش طلاست یه آه شب مونده داره با یه تاقار حوصله خدا نیاره واسه تو...
-
احمدا نامت بلند آوازه باد
سهشنبه 10 بهمنماه سال 1391 14:21
-
فقط یه اسم و خاطره
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 17:42
وقتی فکر من کلافت میکنه وقتی نیستم تا بهم تکیه کنی توو غروب جمعه ی دلواپسیت وقتی تنهائی رو هجی میکنی من فقط یه اسم گنگم واسه تو لکنت و غربت اشکم توو چشات کمتر این سکوت رو فریاد بزنش بذار اسممو بخونم رو لبات عاشقم بمون که این حس شریف وقتی نیستم بی رقیبه توو دلت توی این زمونه ی مرده پرست میمیرم تا موندنی شم تو دلت واسه...
-
بخت خواب آلوده
پنجشنبه 21 دیماه سال 1391 01:50
نفرین به تو ای بخت که پژمرده و خوابی محصور تمنائی و در متن عذابی رسوائی و صد پرده ز تزویر تو چاک است همبستر شیطانی و همرنگ غرابی آتش زده ای عمر و تباهی ز تو ننگ است خاکستر افسوسی و محتاج شرابی اقبال فروبسته ی تشویش فزایم دردی و اتش ناکی و خود عین سرابی ی ب
-
بیا از غصه پاکم کن
دوشنبه 18 دیماه سال 1391 02:54
شب و چشمای معصومت من و تقدیر تنهایی چشامو سخت می بندم تصور کردم اینجایی تصور کن کنار من فقط یک لحظه بیداری بگو ویرونه شه دنیا از این تصویر رویایی تصور کن همین روزا کنار من تو هم هستی دارم از شوق میمیرم از این وهم تماشایی عجب دیوانه ام امشب پرم از شوق و سرمستی ولی فردا خرابت میشوم وقتی که میگوئی نمی آیی ی ب
-
من برنده نیستم زیبا
دوشنبه 18 دیماه سال 1391 02:43
درگیر جنگ تن به تن هر ضربه ای بر پیکرم یا عقل فاتح یا که دل آنکس که میبازد منم ی ب