نفرین به تو ای بخت که پژمرده و خوابی
محصور تمنائی و در متن عذابی
رسوائی و صد پرده ز تزویر تو چاک است
همبستر شیطانی و همرنگ غرابی
آتش زده ای عمر و تباهی ز تو ننگ است
خاکستر افسوسی و محتاج شرابی
اقبال فروبسته ی تشویش فزایم
دردی و اتش ناکی و خود عین سرابی
ی ب
قشنگه. برعکس بالایی خیلی منظم و مرتبه.