تو با یه دنیا نوری
من و یه بخت تیره
حسرت نخور فرشته
اینجا همش کویره
اشک چشامو بردی
این دردا گفتنی نیست
از لحظه ای که رفتی
هیچ کجا موندنی نیست
بغض از تو گریه از من
من و یه دنیا حق حق
تو با یه حس بهتر
من و یه آینه ی دق
حسرت نخور فرشته
من توو خودم اسیرم
از نور و گندم و سیب
زمین شده نصیبم
حسرت نخور فرشته
اینجا پر از عذابه
دوزخ که میگن اینجاست
هرچی دیدی سرابه
ی ب
فروردین ۹۲
راجع به این کار دیدمتون صحبت می کنیم. احساس این کارو دوست داشتم .
سپاس ...