شماره جهان من...

مسیحای من شو، شریفه نفس هات

شماره جهان من...

مسیحای من شو، شریفه نفس هات

همین امشب

برقص و مست نازم کن

همین امشب توو این خونه

ببین رد صدای من

توو هر شهر و خیابونه

 

فدای برق چشم تو

اگه تصویر من تاره

اگه حتی خدا امشب

واسم خط و نشون داره

 

برقص و بوسه قسمت کن

بچرخ و عشق بارون شو

برای لحظه ای تب کن

توو آغوش من آروم شو

 

در آغوش منی امشب

اگرچه دوری از پیشم

من از فکر و خیالت هم

دارم دیوونه تر میشم

 

بیا تقدیرو واروو کن

بذار من عاشقت باشم

تحمل کن همین یک شب

شریک خلوتت باشم

ی ب

91/5/15

نفرین نامه

http://s1.picofile.com/file/7464422361/11.jpg


تسلیم می شوم این روزگار دیوث را
با دستانی به آسمان کشیده
و زبانی تلخِِ از نفرین

تلخی تسلیم
سزاوار مردمانیست
که تکه نانی را میبوسند
و جانی را بها نمی دانند

اینک
وقت هیچ کلامی نیست

 الا نفرین به خویشتنمان

بدان من دوستت دارم!




دلم گرم است از تقدیرِ بودن در خیال تو

کنار تو

سرم با آسمان هفتمِ نیلیِ بی پایان هم آواز است

هم راز است

و دستانم کماکان حسرت موی تو را دارد

چه غم دارد؟

نمیدانی چه حال نابِ بی آلایشی دارم

تو را دارم

هنوزم دوستم داری؟

بدان من دوستت دارم!

تا کجا همرامی؟

گفته بودی که: بپرس از من و مواجم کن 

آمدم تا به سوالی 

دلک نازک و زیبای تو را 

غرق کنم 

و برایت بنویسم از شوق 

از تمنای تنی گم شده در این برهوت 

از خدائی که دگر با من نیست 

از زمینی که دگر سالم نیست 

از امیدی 

که به خون دل من آغشته است 

از دلی سرد و کمی بارانی 

که نمیداند از این شوق و از این تنهائی 

ناله و بغض فرو خورده 

کجا باز کندآه زیبا زیبا ... 

تو چه میدانی از آن "موج

چه دلها خون است 

مردمانی 

همه سرگشته یک جرعه ز عشق 

همگی مسخ شده

فتنه افتاده به این خاک سراسر مفتون 

تو چه میدانی از این مرد به خاک افتاده
 
تو چه میدانی 

از آن مرهم پر مستی و کم شائبه ی "آزادی

چار تکبیر زدند این رمه گان چوپان را 

و خدا وقت ندارد 

که کمی دار مکافات بیافد اینجا 

تو چه میدانی از این آه به غم آغشته 

تو در آن ساحل امنی زیبا 

دل و اندیشه ی تو آرام است 

زین سبب "موج" تمنا داری 

"شور" میخواهی 

واز عشق، 

صلا میداری 

من دعا میکنم آرام بمانی زیبا 

و کسی هیچ نپرسد از عشق 

و نگوید از شوق 

و نخواهد که تو همراز شوی با دردش 

درد من دوری و عشق است عزیزم. آری! 

و سوالم اینست: 

وقت مردن، 

تو کنارم هستی!؟

ی ب 

1390

پری رو

http://s1.picofile.com/file/7464464187/23.jpg


دل دیوانه شکستی کمرم نیز شکست
هیچ عاقل به تو بیرحم دل خویش نبست
به پری رو نتوان گفت چرا سنگدلی
قلب و انصاف ندادند به تو روز الست

موذن

http://s1.picofile.com/file/7464483866/76.jpg

 موذن
دم دمای صبح
خوابم می برد هر شب

 

بگو اقبال من کوتاه گشته

یا طنین صوت زیبایت ؟

 

بگو سنگینی خواب من است این
یا تو هم

تا دم دمای صبح

می میخوردی و هر صبح را مستی ؟

 

موذن
اندکی ابرام کن در خویشتن داری
والا
هیچ فرقی بین ما در روز آخر نیست...

ی ب

1390

حوصله کن!!!


http://s1.picofile.com/file/7464503545/105.jpg

ببخش اگه غریبم برای برق چشمات
ببخش اگه نخندید چشمای من به لبهات
 
آخه واسه خندیدنم یه لحظه وقت ندارم
باید برم دیرم شده، بد شده روزگارم
 
اینجا برای خنده هم یارانه میدن بمون
سهم منو ازم زدن دیگه شدم یه نیمه جون
 
برای خنده دیر شده میخوام رفیق غم شم
هر جا که من میرم میادهمراه خوب و مردم
 
تو هم کمی حوصله کن غم پشت در نشسته
مستی که از سرت بره غم جای اون نشسته


بیا نزدیک شعرم بشین



میخوام امشبو بی تو باشم ولی

بدون تو لبریز  پوچی نشم

 

میخوام دور شم از تو و فکر تو

ولی توی دنیای بد گم نشم

 

میخوام نشنوم اون صدای تو رو

ولی غرق وهم و سکوتت نشم

 

بیا باز نزدیک شعرم بشین

میخوام از تو دلگیر وغمگین نشم

 

بذار از تو سیراب شم نازنین

نگو دیر شد تا تمنا نشم

 

نمی خواهم از این آه باور کنم

تو رفتی و از آه خود آب شم

 

دوباره نوشتم که من عاشقم

میخوام تا ابد از تو بیتاب شم

ی ب
1391